حمام
گلم عزیزم شما 31تیرماه 10روزه شدین وماامروزم مهمون داریم صبح بعداز اینکه مامانیا نهارو آماده کردن نوبت حمام رفتن ماشد اول من حمام رفتم ویک عالمه برنامه داشتیم تو حموم وباید خیلی چیزا به سر وبدنم می مالیدم ولی همه چیز به خیروخوشی تموم شد ومن از حمام در اومدم بعد از منم نوبت شما بود که بری حمام وبازهم مامان مهین شماروبرد حمام وشما مثل آقاها یکم اولش گریه کردی ولی بعدش آروم بودی وبه همه جا نگاه میکردی که منم از تمام ای لحظه ها فیلم گرفتم بعداز حمام کردن شما چند ساعتی راحت خوابیدی وطبق معمول برای نهار بیدار شدی وبا دایی میثم وبهارجون عکس انداختی اینم عکس گل پسرم با عمه جونش ودخمل گلش وعمو حسن پسرم قرار بو...
نویسنده :
مامان نسی
0:28